جدول جو
جدول جو

معنی یاقوت سنج - جستجوی لغت در جدول جو

یاقوت سنج
(زَ)
اندازه گیرنده و سنجندۀ یاقوت:
همان گوهری جام یاقوت سنج
کلیدی است بر قفل بسیار گنج.
نظامی
لغت نامه دهخدا
یاقوت سنج
اندازه گیرنده و سنجنده یاقوت
تصویری از یاقوت سنج
تصویر یاقوت سنج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ / مُ)
دارای موجی چون یاقوت در رنگ و درخشندگی، مجازاً سرخ گون، به معنی پر در و گوهر:
طبع تو بحر محیط، دست تو ابر بهار
بحر تو یاقوت موج، ابر تو زرین مطر.
معزی
لغت نامه دهخدا
مانند یاقوت سرخ:
فلک چون جام یاقوتین روان کرد
ز جرعه خاک را یاقوت سان کرد،
نظامی
لغت نامه دهخدا
آن که با یاقوت اشیاء زینتی سازد،
اشیاء ساخته شده از یاقوت:
شمعهای بساط بزم افروز
همه یاقوت ساز و عنبرسوز،
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ)
به رنگ یاقوت. سرخ:
داغها چون شاخه های بسد یاقوت رنگ
هر یکی چون ناردانه گشته اندر زیر نار.
فرخی.
مگر چو پردۀ شرم از میانه بردارد
مرا از آن لب یاقوت رنگ باشد رنگ.
معزی.
سبیکه فروریخت در نای تنگ
برآمد زر سرخ یاقوت رنگ.
نظامی.
براندازدش تخت یاقوت رنگ.
نظامی.
که گلگونۀ خمر یاقوت رنگ
بشستن نمیرفت از روی سنگ.
سعدی
لغت نامه دهخدا